زندگي همچنان جاري است
زندگي همچنان جاري است
زندگي همچنان جاري است
نويسنده: محمد علي خبير
نيم نگاهي به زندگي سخت مردمان جنوب لبنان بعد از جنگ 33 روزه
چند روز اول جنگ و درگيري همه چيز خوب پيش مي رفت. آمريکا از عمليات هاي هوايي و زميني ارتش به اصطلاح شکست ناپذير صهيونيستي بسيار راضي به نظر مي رسيد شهر خيام که يک شهر مرزي و کاملا مشرف به شهرک هاي صهيونيستي بود در همان چند روز اول جنگ به کلي ويران شد. بيش از هزار خانه در يک شهرستان کوچک به کلي از بين رفت.
در ابتداي امر نيروي هوايي رژيم صهيونيستي با جنگنده بمب افکن هاي f16 و f22 خود به راحتي و بدون هيچ گونه دردسري تمام منازل، دفاتر و موسسات حزب الله و بهتر بگوييم شيعيان لبنان را هدف قرار مي داد در حقيقت مراسم شيعه کشان آغاز شده بود. بعلبک در شرق لبنان، شهرهاي خيام، صور، بنت جبيل، نبطيه در جنوب و ضاحيه در بيروت همگي به شدت توسط نيروهاي مهاجم بمباران و تخريب شدند. حالا مانده بود ورود بي دردسر نيروهاي زميني با تانک هاي به ظاهر فوق مدرن و پيشرفته ميرکاوا!
هفته دوم جنگ همه سردرگم به شکست ها و تلفات سنگين نيروهاي صهيونيستي چشم دوخته بودند. کم کم داشت همه چيز معکوس مي شد. تانک هاي عجيب و غريب و فول اتوماتيک صهيونيستي يکي يکي هدف موشک هاي ماليوتکاي نيروهاي مقاومت قرار مي گرفت. در هفته چهارم، بالاخره با هزاران خانه ويران شده در لبنان و نزديک يک و نيم ميليون مردم آواره، از طرف رئيس جمهور آمريکا جورج دبليو بوش و به تبع آن روساي نژاد پرست صهيونيسم اعلام آتش بس شد.
حالا مقاومت مانده بود تنها با آوارگان و خانه هاي تخريب شده، جاده ها و پل هاي درهم خرد شده و نزديک به 1500 شهيد آن هم در جنگي کاملا نابرابر با قوي ترين ارتش منطقه. ولي مقاومت سرافراز بود؛ از آنجا که بار ديگر اجازه وارد شدن و تصرف ارضي لبنان را به نيروهاي متخاصم نداده بود، که همين افتخاري بود بس بزرگ.
بلافاصله جشن پيروزي و مقاومت آغاز شد. مردم دسته دسته به منازل و ساختمان هاي ويران شده خويش بر گشتند. مردم جنوب به هر زحمت و سختي اي که بود خود را به مناطق مرزي و روستاهاي خود رساندند. نه برقي و آبي بود و نه جاده درست و حسابي و نه حتي درمانگاهي. همه چيز از بين رفته بود. حجم تخريب در جنوب به علت مجاورت با شهرک هاي صهيونيستي بيشتر بود.
تازه دردسرهاي مردم شروع شده بود. تمام زندگي، خانه و اسباب و اثاثيه آنها از بين رفته بود. از هر خانواده اي دست کم دو تا سه نفر شده بودند. برخي ها از ترس اينکه امکان درگيري و جنگ دوباره اي وجود دارد، حاضر نبودند به همين راحتي و به سرعت به خانه ها و مناطق شيعه نشين برگردند. مناطق مسکوني ضاحيه در بيروت تبديل به تپه هايي از خاک و ويرانه هايي شده بود که تمام خيايان ها و مسيرهاي رفت و آمد را بسته بودند.محله ها به آساني قابل شناسايي و تشخيص نبود. صهيونيست ها از بمب هاي ضعيف اتمي استفاده کرده بودند. متاسفانه منطقه به مواد راديو اکتيو آلوده شده بود.در بسياري از مناطق بمب هاي خوشه اي عمل نکرده به تعداد ميليون ها عدد پراکنده شده بود؛ يعني حتي چند برابر مردم ساکن در کل لبنان، مزارع و کشتزارها، باغچه هاي منازل، جاده ها و مسيرهاي خاکي. تا همين الان که نزديک به پنج سال از آن زمان گذشته همين بمب هاي خوشه اي هنوز تلفات مي گيرد؛ چيزي که کوچک است و شکلي عجيب و غريب دارد و به همه چيز شبيه است جز بمب.
33 روز جنگ نابرابر و نفس بر. 1500 شهيد. نزديک به 4 هزار خانه ويران شده. يک ميليون آواره که برخي تمام هستي و خانواده و خانه خود را از دست داده اند و درگيري مستقيم با جنگ داشتند.
چه کسي است که براي آنان تسکيني باشد. آنجا نه پول نفتي وجود دارد و نه معادت و ذخيره هاي چند ميليارد متر مکعبي گاز. تنها در آمد اين مردم شايد از طريق توريست باشد که هم بيشتر به جيب مسيحي ها و مناطق خوش آب و هواي شمال لبنان مي رود.
اينجا شيعه مظلوم مانده و دردمند. اگر نبود غيرت مومنين حزب الله و جسارت و شجاعتشان، شک نکنيد که همين کشور بسيار کوچک که مساحت آن کمتر از مساحت استان سمنان است، تاکنون صد پاره و صد تکه و جولانگاه پايگاه هاي نيروي دريايي آمريکا و رژيم صهيونيستي شده بود.
الان در لبنان مشکلات بسيار وجود دارد. دولت که تازه راه افتاده، آن قدر آمريکا و متحدانش بر سر سياستمدادان لبناني و مزدوران خود زدند تا اين دولت تشکيل نشود. اما به مقصودشان نرسيدند و ميقاني دولتش را تشکيل داد. الان هم بعد از سال هاي سال دولتي روي کار آمد که ادعا مي کند مي خواهد براي لبناني ها کارکند؛ براي مردم، براي محرومان و مستضعفان. نه براي گروه ها و حزب هاي مزدور داخلي که اغلب آنها پول تشکيلاتشان از دلارهاي نفتي عربستان سعودي و شرکت هاي آمريکايي تامين مي شود.
سابقه نداشته که سالي و ماهي و فصلي در لبنان بحراني وجود نداشته باشد. تعجب همه اين است که واقعا اين دولت مي تواند و خواهد توانست به وظايف خود عمل کند. بايد منتظر بحران جديدي بود. صهيونيست ها هيچ وقت امنيت و ثبات لبنان و منطقه را نخواسته و نخواهد خواست.
اما اين وسط مي ماند جمعيت اکثريت شيعه لبنان. آنهايي که پيرو انقلاب اسلامي هستند. آنهايي که در آمد اغلب شان در ماه کمتر از 600 هزار تومان خودمان است. آنهايي که اغلب در روستاها و شهرهايي زندگي مي کنند که کار و صنعتي نداشته و ندارد.
الان در اين پنج سال توان باز دارندگي و همين طور تهاجمي حزب الله و نيروهاي مقاومت صد برابر شده است. بسياري از خانه ها ساخته شده ولي هنوز کم است. هنوز خيلي ها دوباره بر سر خانه و کاشانه قبلي خود برنگشته اند. زندگي در لبنان و مناطق شيعه نشين جاري است ولي به سختي. آنهايي که مي گويند ايران به لبناني ها پول مي دهد و کمک مالي زيادي مي کند بايد بدانند هيچ کس حاضر نيست براي ملت ديگر و مردمي که چند هزر کيلومتر از سرزمين آنها دورتر هستند و در کمال آسايش و آرامش زندگي مي کنند به خاطر پول بجنگد و کشته شود و خانه اش ويران و خانواده اش آواره گردد. تنها تفکر مي تواند مرهم تمام اين دردها و رنج ها باشد. مومنين براي رضاي خدا جهاد و مبارزه مي کنند. مگر اينکه آن مردم از کساني باشند که مانند اوايل انقلاب ما فکر مي کنند و ايثار و از خود گذشتگي نشان مي دهند و به ولايت فقيه و رهبر فرزانه خويش ايمان و اعتقاد و باور دارند.
قصه حزب الله و پيروزي اسلام مکتبي و اسلام ناب محمدي تازه آغاز شده است. هنوز ضاحيه شيعه نشين پر است از جاسوس هاي اردني و عراقي و فلسطيني که براي سفارتخانه هاي آمريکا و برخي کشورهاي عربي که بر ضد حزب الله جاسوسي مي کنند.
آنجا همه به راحتي مي دانند که تمام سفارتخانه هاي عربي در بيروت ماموريت دارند که هر جا سيد حسن نصرالله را ديدند فورا ترور کنند. ديگر نيازي به دستور و فرمان نيست. مي خواهند ريشه انقلاب اسلامي را در لبنان بخشکانند ولي نمي شود. حماسه نيروهاي مردمي مومن و هميشه مبارز حزب اللهي تازه سرآغاز فصلي است براي ساير مبارزان و انقلابيون کشورهاي غربي منطقه.
منبع: ماهنامه فرهنگي همشهري آيه- شماره 4
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}